یادداشت| نسبت اربعین و قدرت
به گزارش خبرنگار سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، این روزها با شنیدن نام اربعین بلافاصله به یاد پیاده روی میافتیم. پیاده از نجف یا نقطهای دیگر به کربلا. و مسیری که باید با یک کوله پشتی و در دریایی مواج از انسانها به سوی کشتی نجات و چراغ هدایت پیموده شود.
کنش، حلقه سوم زنجیره افعال انسانی است؛ که نمایشگر دو حلقه بینش و گرایش است. هر اربعینی یک مثلت متحرک از سه لایه بینشی، گرایشی و کنشی است. در جریان بینشی، حق و باطل حضور دارد؛ البته باطل، پوچ و توخالی است و آنچه نیستی است، حضوری هم نمیتواند داشته باشد، اما باطل که خود از این حقیقت با خبر است، لعابی از حقیقت عاریه گرفته و تلاش نموده تا جامه حق به تن کند و به مدد همین جامه عاریتی حضوری حبابوار به هم رسانده. آنچه خاکریز گرایش را شکل داده، محبت و نفرت است و آنکه در این جبهه پا در میدان نهاده، انسان مجاهد است، پیش از آنکه انسان اربعینی باشد!
سیر عقربهها، گذر ثانیهها، سپری شدن دقیقهها و ساعتها و رنگ آسمان و جنس خاک و آسفالت و ستون و جاده و در یک کلام قطعات زمان و مکان تفاوت ماهوی با یکدیگر ندارند، پس چه به اربعین قدرت گردآودن قطرات و تبدیل ساختن آن به سیلی بنیان برافکن بخشیده است؟ و این پرسش است که ضربان قلب اربعین را به تپش وامیدارد. اربعین وقتی با بینش حق جوی خویش و گرایش عاشقانه خود بر شانه قدرت مینشیند، معنا پیدا میکند. بدون ارتباط دادن اربعین به قدرت، اربعین فاقد روح است. چنانکه بدون ارتباط دادن اسلام به سیاست، اسلام، تنی است بدون سر. چرا که به تعبیر پیر خمین، در جماران ایران، سیاست، سر اسلام است(صحیفه امام، ج10، ص 449)؛ ... چرا که اهل بیت علیهم السلام که ساسه العباد(فرازی از زیارت جامعه کبیره به معنای سیاستمداران بندگان خدا و نه فقط شیعیان یا فقط مسلمانان) هستند، به سان سر اسلاماند و اسلام منهای اهل بیت، تنی است بی سر.
اگر هوا کمی صاف شود و از بینش ماکیاولها و هابزها و داروینها فاصله بگیریم و ابرهای متراکم و غلیظ و تودرتوی گرایشات لیبرالیستی و سوسیالیستی را از آسمان دل بزداییم، خواهیم دید که آنکه محکوم به شکست است باطل و نه ضعیف. و دین، عشق و حقیقتی است که در نهاد انسان نهاده شده، نه آنکه با دست جهل یا طبقهای خاص و نیروی جادو، از بیرون به وجود انسان سنجاق شده باشد و قرار نیست که ابر و باد و مه و خورشید و فلک و حکومت و حاکمیت دست به دست هم بدهند تا از مال و ما یملک و مالکیت و سرمایه انسان حفاظت کنند، بلکه سیاست و قدرت، خادم اخلاق و معنویت است تا بهترین سامانه را برای ارتقای رابطه انسان با مالک یوم الدین برقرار کند؛ رابطهای حقیقی، حقوقی و عاشقانه.
اربعین بعد سخت افزاری و قابل مشاهده این نرم افزار است. وقتی «راهپیمایان اربعین» با حسین به عنوان «امام» پیوند برقرار میکند، «امت» میشوند، رابطه امام و امت که بدون قانون و ضابطه نمیشود، میشود؟ و به این ترتیب است که اربعین نمایی از تمدن نوین اسلامی را به نمایش میگذارد.
امتی که قالبها و ساختارهای محیطی را در هم شکسته، پروانهوار از پیلهای که با دست رسانهها، جاهلانه و در مواقعی خائنانه به دور او تنیده شده، بیرون آمده «و دارد سر پرواز.» امتی که در راه امام حسین و به خاطر امام حسین دور هم جمع شدهاند و در راه امام حسین و به خاطر امام حسین به یکدیگر محبت میورزند. از باطل روگرداناند و بغض یزیدیان را در دل دارند.
امتی که به برکت امامش، افق نگاهش وسعت یافته و با همه ابراهیمیان و غیر ابراهیمیان در راه امام حسین برادر است؛ چه کلیمی، چه مسیحی، چه بودایی، و چه و چه و چه. بی آنکه به دام پلورالیسم گرفتار شود: لا ینهاکم الله عن الذین لم یقاتلوکم فی الدین و لم یخرجوکم من دیارکم ان تبروهم و تقسطوا الیهم ان الله یحب المقسطین. انما ینهاکم الله عن الذین قاتلوکم فی الدین و اخرجوکم من دیارکم و ظاهروا علی اخراجکم ان تولوهم و من یتولهم فاولئک هم الظالمون(آیات 8 و 9 سوره ممتحنه). به این ترتیب است که انسان مجاهد اربعینی، تمدن اربعینی را رقم میزند و درست به دلیل پیوند اربعین و قدرت است که اربعین توسط مدعیان و مبلغان بی طرفی رسانه و خبر، سانسور میشود. /998/
نویسنده: رضا لک زایی